از طعم بوسه های ترد کودکیم
بر پستان خالی زندگی
هنوز پرم از خاطره
نان سیر رویا
و خواب خوش پاهای پر زخمم
کفش کهنه ی هم بازیم بود
که پدرش مشقهای ادارش را خوب مینوشت
و من جریمه های او را
لبه های بریده نیمه خمیر
در سفره آنان طعمی داشت
از خواب عسل
و من زنبور زرد کوچکی
با انبانی پر از گرسنگیهای مداوم
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen