Sonntag, 10. Februar 2008

میخواهم امشب ترا

میخواهم امشب ترا، چو می در جامی، من سر بکشم

امشب ترا فرهاد وار، چو جان شیرین من ببر بکشم

میخواهم امشب لبانم از لبان مست تو کام دل گیرند

امشب از مرمر تنت پیاله ها تب مخمّر سر بکشم

میخواهم امشب فقط تو باشی و من،ساقی سیمین تن

امشب ترا چون خون ِرزان قطره ـ قطره سر بکشم

میخواهم امشب چو پروانه گرد شمع فروزان اندامت

امشب از سکر بوسه های مستانه چو عقاب پر بکشم

میخواهم امشب من عشقه شوم به دور سرو بلندت

امشب چو کهنه شرابی تا به آخر ترا من سر بکشم

میخواهم امشب تو زیبا گل بهار باغ دل من باشی

امشب مستانه من صد جام هوس از تو سر بکشم

میخواهم امشب تو شمع بزم باشی من پروانه شوم

امشب چو بلبلی بهر گوشه پنهان باغ تو،سر بکشم

Keine Kommentare: