آه که چرا عاشقان راستین خاموشند همه
هوس بازان عربده کش در خروشند همه
نباشد شیدایان مست پر شور به ماتم نشینند
ساز شکسته گان به بزم شادی درآیند همه
دریغا که ابلیسان ریایی به شهرها شدند
عاشقان مجنون، کنون بیابان نشینند همه
افسوس عالم به کام دغل بازان بسیار شد
روز محراب نشین،شب باده فروشند همه
گل شور باغ عشق را کجا برد آفره باد
که بلبلان نغمه خوان باغ خموشند همه
ای دیده ببار بسی خون از ابر آسمان دل
که تشنه مانده بر سر سراب کویرند همه
یاران اصهاب کهف در میکده ها ببستند
پیمانه ها خالی،نعره بگلو خفته اند همه
چشم بمهر ستم کاران ندوز ای دوست
خون سیاووش در افسانه نوشیدند همه
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen