Dienstag, 27. April 2010

پیمانه ی جان پر است از میل شتاب

تا مگر ذهن شب بیتو بودن را تا به آخر شماره کند

در پسین خسته این عمر شتابان

در تکاپوی شام آخرم

تا مگر با تو بسر رود

در بند هزار غنچه خواهش گل نشده

اشک حسرتی میفشانم

تا مگر معجزتی هر چند عاجز

بر روزنه ای از آرزوها تلنگری بی صدا بنوازد

Keine Kommentare: