Dienstag, 27. April 2010

دست بغض تنهایی و

طعم تند دلتنگی

گلوی خیالم را میفشارد

دیوار شکسته دلرا آینه می کنم

تا تو در آن بتکرار بنشینی

و برعبور شتابان عمر

چشم مینهم

تا در یادهای تو چنان پراکنده

که دل سایه شک نگیرد

که تو خواهی آمد

Keine Kommentare: