این دل شیدای من به دام نگاه تو گرفتار است
درد هجران تو چو آتش در جانم دستبکار است
جان را از این سوختن در عشق تو رهایی مباد
کز آتش عشق رها شدن نه کار من خراب است
skip to main |
skip to sidebar
نگاه من
- سیاوش کوهرنگ
- ز دریای عشق، کویری تشنه دارم / ز سوز شیرین، دلی شوریده دارم. در شعر، خود را و جهان را می جویم، و با شعر، خود را و جهان را بیان می کنم. می دانم نه در یافتن کامیاب بوده ام، نه در بیان کامروا. اما تشنه گی و شعله ی سوزان ِ شور ِ شیدایی مرا یک دم از جوینده گی و فریاد زدن باز نمی دارد. آن چه را که از جان بر آمده و بر زبان جاری شده، بر شما عرضه می کنم. به امید آن که پاورچین- پاورچین به خلوت ِ انس شما راه یابد، و با نقد شما، من نیز در بیان ِ خود کامروا شوم siawashkohrang@gmail.com
سرودهای پیشین
-
▼
2010
(108)
-
▼
Januar
(15)
- میگذری سبک از بر منِ پای به زنجیر نیست مرا هیچ رسم...
- آهوی دشت بکمند زلف پریش گرفت سرو چمان قرار دل از ج...
- زندگی حوصله ایست از سر اجبار یا که شاید تحملیست ن...
- قرار از دل دیوانه ی ما میبرد جانان آهوی جان به دام...
- پای رفتن دلم مانده بر جای سالهاست که دیگر عشق تنها...
- دگرهیچ گامی از کلامی از ره خاطرهای تو نمیگذرد خبری...
- نسیم خیال تو دمی از خیال خاطرم نمیرود جزغزل ناب چش...
- سر از هوای تو بر نگرفت دل شیدای من بیتو خورد و خوا...
- این دل شیدای من به دام نگاه تو گرفتار است درد هجرا...
- دوش از چشم خونینم، ربود خیال تو خوابم هجرت جام صب...
- خرام سروی خرامید دوش در خیال خوابم از دستم ببرد طا...
- گل یادش نشود از باغ دلم برون تا که جام جانم نکند ...
- رشته الفت دل وجان را به شعله نگاهی سوخت وصل او هم...
- یاد آن دوست دمی نمیرود از یادم در برم نیست مگر یا...
- دوشم ز دهان این دل خانه بدوش پیام مهری از تو آمدم...
-
▼
Januar
(15)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen