Dienstag, 12. August 2008

جام می و مطرب و ساقی
جام می و مطرب و ساقی همه به هم ساختند
بنیاد خراب چو منی از روز اول بر انداختند
کجا روم من ِ مست ِ خراب،بی تو ای ساغی
که گور من خمار به میان میخانه تو ساختند
از آنروز تشنه لب آن ساقی سیمینه ساق بودم
کز روز ازل مهر مه رویان به قلبم نشاندند
زندگی سراب ست کویر بر سر آرزو بمیر
که سیاووش عاشق را بر سر عشق بکشتند

Keine Kommentare: