به زنجیر صبوریها این همه زارم مکش ای دوست
عمر شیرین چو بهار میرود از دست بیا ای دوست
با کس وفا نکرد فصل گذران عمر ای جانان من
تا زنده ام بیا بر قبر گریان بودن چه سود ای دوست
skip to main |
skip to sidebar
نگاه من
- سیاوش کوهرنگ
- ز دریای عشق، کویری تشنه دارم / ز سوز شیرین، دلی شوریده دارم. در شعر، خود را و جهان را می جویم، و با شعر، خود را و جهان را بیان می کنم. می دانم نه در یافتن کامیاب بوده ام، نه در بیان کامروا. اما تشنه گی و شعله ی سوزان ِ شور ِ شیدایی مرا یک دم از جوینده گی و فریاد زدن باز نمی دارد. آن چه را که از جان بر آمده و بر زبان جاری شده، بر شما عرضه می کنم. به امید آن که پاورچین- پاورچین به خلوت ِ انس شما راه یابد، و با نقد شما، من نیز در بیان ِ خود کامروا شوم siawashkohrang@gmail.com
سرودهای پیشین
-
▼
2009
(54)
-
▼
August
(10)
- کاش توسن گریز پای دل تو رام من میشد یا این جان من...
- عمری در انتظار تو بودم،نیامدی به سراغم حال که در ...
- بگو دلدار دل دیوانه ی من،مهربانیت چه شد آن نگاه مس...
- کاش دل دیوانه من، اینهمه هوای تو نمیکرد سوخته سینه...
- من از عشق تو دیوانه شده ام تو شمع و من پروانه شده ...
- دوشم ز دهان این دل خانه بدوش پیام مهری از تو آمدم...
- چو مرغ خیالم بر بام بلند تو کرد لانه ز هیچ نگاهی ج...
- گردل زنده داری به آتش عشق که در سینه داری چو افسان...
- به زنجیر صبوریها این همه زارم مکش ای دوست عمر شیر...
- این دل زار من به دام نگاه تو گرفتار است درد هجران ...
-
▼
August
(10)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen