حال سوخته دلان را مگر صاحب دلان دانند
قصه پر غصه عشق را مگر عاشقان خوانند
هر نا اهل نداند و نخواند حدیث شور عشق
آنان خوانند و دانند که سر بر قدم یار رانند
skip to main |
skip to sidebar
نگاه من
- سیاوش کوهرنگ
- ز دریای عشق، کویری تشنه دارم / ز سوز شیرین، دلی شوریده دارم. در شعر، خود را و جهان را می جویم، و با شعر، خود را و جهان را بیان می کنم. می دانم نه در یافتن کامیاب بوده ام، نه در بیان کامروا. اما تشنه گی و شعله ی سوزان ِ شور ِ شیدایی مرا یک دم از جوینده گی و فریاد زدن باز نمی دارد. آن چه را که از جان بر آمده و بر زبان جاری شده، بر شما عرضه می کنم. به امید آن که پاورچین- پاورچین به خلوت ِ انس شما راه یابد، و با نقد شما، من نیز در بیان ِ خود کامروا شوم siawashkohrang@gmail.com
سرودهای پیشین
-
▼
2009
(54)
-
▼
Juli
(14)
- چو به بزم عاشقان شوی عاشق و شیدا باش چو به بستان گ...
- دل ما ای دل ما، دمی آرام بنشین در منزل ما زین خان...
- ای نسیم مگر از کوی دلبر ما نگذشتی از پیچش آن زلف ش...
- ساقیا کجایی که دل ما بی می تو در آتش شد دو صد جامی...
- دلم بی دل او یکدم در خانه ی خود جای نگرفت از ما بر...
- حال سوخته دلان را مگر صاحب دلان دانند قصه پر غصه ع...
- بیا یار سفر کرده ز برم، باز بر بر ما بیتو جهان غبا...
- بی تو ای دوست خانه خراب ست دل ما بی تو ای دوست نما...
- ای عشق بی نشانم ز خود و هر آشنا کردی در پی بی وفا ...
- هجر جانسوز تو بلای جان ما شد جانان دشمن دل و جان و...
- چشم تو به جان من آتشی جانسوز زد جانم زان شعله آتش ...
- بنوشان شبی جرعه ای از جام لب مرا تا کین جان خسته ...
- بی تو ای دوست خانه خراب ست دلِ خسته ما بی تو ای دو...
- بی تو سرگشته برگی در دست باد خزانم بی تو از حال خ...
-
▼
Juli
(14)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen